
پرسشی که در ذهن شکل می گیرد علت تغییرات ظاهری فاحش در میان نسل های مختلف است و این که چگونه در عین حال شاهد مدارا و گاه همراهی خانواده ها و به عبارتی نسل های قدیمی تر در مواجهه با این تغییر رفتار هستیم.
می دانیم که بنا به پژوهش های انجام شده و شواهد، ملاک زیبایی ظاهری اولین یا دومین معیار همسرگزینی برای مردان در ایران است و زنان ایرانی هنوز در جریان همسرگزینی به ندرت در موقعیت «انتخاب گر» بلکه همچنان تا حد زیاد و گسترده ای در موقعیت «انتخاب شونده» قرار دارند، در نتیجه پرداختن به زیبایی های ظاهری که – به سادگی ملاک انتخاب همسر است – همچنان نقش زیادی در موفقیت دختران برای نیل به هدف ازدواج ایفا می کند، آن هم در جامعه ای که عمومیت ازدواج و باور به ارزش مثبت ازدواج و تشکیل خانواده در میان اکثریت افراد رواج دارد.
می توان تصور کرد که قوانین مرتبط با پوشش در این جامعه نیز سهم خود را در این میان ایفا می کنند. زمانی که دختران مجازند صرفا گردی صورت را در معرض دید بگذارند، عملا این عرصه می شود محل اصلی و متمرکز تلاش برای هر گونه اقدام برای ارتقای زیبایی ظاهری و بنابراین، مصرف مواد آرایشی و اقدام به جراحی های پلاستیک در مورد بینی، یا تلاش برای جایگزین کردن لنز به جای عینک، و سایر دستکاری هایی که تحت عنوان مدیریت بدن در مباحث مرتبط با حوزه جامعه شناسی بدن مورد مطالعه قرار می گیرد، قابل توضیح و توجیه می شود اما این نمی تواند به تنهایی تحولات اخیر را توضیح بدهد.
در صورت مقایسه این جامعه با جامعه دیگری که نسبت قابل توجهی از دختران و زنان پایبندی عملی و داوطلبانه به پوشش اسلامی دارند مانند مالزی، که این گونه توجه و دستکاری های افراطی در مورد صورت و ظاهر در مورد زنان جامعه شان گزارش نشده است، علت یابی این چنینی با مشکل مواجه می شود. شاید مسئله را باید در بستر تحولات وسیع تر فرهنگی در این جامعه مورد بررسی قرار داد و با توسل به پژوهش های میدانی و گسترده به ریشه یابی پرداخت.
گاه صحبت از این می شود که آرایش کردن افراطی نوعی واکنش از سوی برخی از دختران به شرایطی بیرونی است که ممکن است با باورهای درونی ایشان و نوع تربیت خانوادگی شان مطابقت نداشته باشد و افراد خود را در شرایط حاکمیت معیارهای دوگانه می یابند و در مقابل فشارهای روانی دست به رفتارهای غیر متعارف می زنند.
گاه سخن از مادی شدن ارزش ها در جامعه ایران به میان می آید و این که چگونه روابط مبتنی بر زیبایی های ظاهری و سطحی نگری میان شکل گیری رابطه های انسانی و جذابیت متقابل شده است و اقدام به مداخلات و دستکاری در ظاهر، به ابزاری برای نیل به اهداف ابزاری تبدیل شده است که این تغییرات ارزشی خود را در زوال اخلاقی و کمرنگ تر شدن آرمان های معنوی متبلور می سازد که هر چند همچنان افراد صحبت از قائل شدن به اهمیت اخلاق و صداقت و اندیشه سالم می کنند اما در عمل، معیارهای سطحی و ظاهری را مبنای تعاملات و مناسبات اجتماعی خود قرار می دهند.
برای افرادی که تجربه زندگی یا تردد در جوامع توسعه یافته به ویژه جوامع غربی را داشته باشند،