دوشنبه , ۱ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۹:۱۱ بعد از ظهر

متن ترانه شبانگاهان تا حریم فلک

شبانگاهان تا حریم فلک چون زبانه کشد سوز آوازمشرر ریزد بی امان به دل ساکنان فلک ناله سازمدل شیدا، حلقه را شکند، تا برآید و راه سفر گیردمگر یکدم گرم و شعله فشان، تا به بام جهان بال و پر گیرد
خوشا ای دل بال و پر زدنت، شعله ور شدنت در شبانگاهیبه بزم غم، دیدگان تری، جان پرشرری، شعله آهیبیا ساقی تا به دست طلب، گیرم از کف تو، جام پی در پیبه داد دل، ای قرار دلم، نوبهار دلم، میرسی پس کی؟
چو آن ابر نوبهارم من، به دل شور گریه دارم منمیتوانم آیا نبارم من؟
نه تنها از من قرار دل، میرباید این شور شیداییجهانی را دیده ام یکسر، غرق دریای ناشکیباییبیا در جان مشتاقان، گل افشان کن، گل افشان کنبه روی خود، شب ما را، چراغان کن، چراغان کن
چو آن ابر نوبهارم من، به دل شور گریه دارم منمیتوانم آیا نبارم من؟
شبانگاهان تا حریم فلک چون زبانه کشد سوز آوازمشرر ریزد بی امان به دل ساکنان فلک ناله سازمدل شیدا، حلقه را شکند، تا برآید و راه سفر گیردمگر یک دم گرم و شعله فشان، تا به بام جهان بال و پر گیرد
خوشا ای دل بال و پر زدنت، شعله ور شدنت در شبانگاهیبه بزم غم دیدگان تری، جان پرشرری، شعله آهیبیا ساقی تا به دست طلب، گیرم از کف تو، جام پی در پیبه داد دل، ای قرار دلم، نوبهار دلم، میرسی پس کی؟
چو آن ابر نوبهارم من، به دل شور گریه دارم منمیتوانم آیا نبارم من؟

دیگران می خوانند:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *