نام درس : درس ۱ | موضوع : معنی کلمات – معنی شعر | ششم ابتدایی
معنی کلمات و شعر به نام آن که جان را
معنی شعر ستایش فارسی ششم به همراه کلمات
برافروخت : روشن کردن،نور بخشیدن ، شعله ور ساختن فضل : بخشش ، نیکویی ، کمال فیض: بخشش ، برکت ،عنایت ، لطف فروغ: روشنایی ،نور اندر: درآن تاب: قدرت و توانایی ، طاقت |
تجلی: ظهور، تابش، آشکار شدن ، روشن شدن حق تعالی: خداوند بلند مرتبه خرد: تدبیر، بینش ، عقل جان: روان ، روح ، نفس گلشن: بوستان |
معنی شعر ستایش
به نام آن که جان را فکرت آموخت چراغ دل به نورجان برافروخت
معنی: به نام خداوندی که به روح آدمی توانایی فکر کردن بخشید و به دل همانند چراغی نور بخشید
زفضلش هر دو عالم ، گشت روشن زفیضش خاک آدم ، گشت گلشن
معنی: از بخشش و نیکویی او هر دو جهان روشن شد و از لطف و عنایت او ِسرشت آدمی که از خاکی بی ارزش بود تبدیل به گلستان شد ( وجود آدمی با دمیدن روح در آن ارزش یافت )
جهان، جمله، فروغ نور حق ، دان حق اندر وی زپیدایی است پنهان
معنی: همه ی دنیا را جلوه ای از نور خدا بدان و وجود خداوند در همه چیز چه آشکار و چه پنهان مشخص است
خرد را نیست تاب نور آن روی برو از بهر او، چشم دگر جوی
معنی: عقل انسان توانایی درک خداوند را ندارد برای دیدن خداوند باید دنبال چشم دیگری (چشم دل) بود
در او هر چه بگفتند از کم وبیش نشانی داده اند از دیده ی خویش
معنی: هرچه کم وزیاد از خداوند گفته اند همه بر اساس دیده های چشم خود بوده است
به نزد آن که جانش در تجلی است همه عالم ، کتاب حق تعالی است
معنی: در نزد کسی که روح وروان آن محل آشکار شدن خداوند است همه ی دنیا برای او همانند کتابی است که به وسیله ی آن می توان به شناخت خداوند دست یافت.
معنی شعر ستایش فارسی ششم
دیگران می خوانند:
نقاشی قاسم سلیمانی آسان | نقاشی سردار سلیمانی برای مدرسه