در چند روز گذشته اتفاقی درکنسرت یک خواننده پاپ جنجالی شد. اتفاقی که در بهترین حالت نشانگر یک کج فهمی از طرف خواننده است.
خواننده پاپ، گرشا رضایی، ۱۰ تیر ماه در زاهدان کنسرت داشته، در جریان کنسرت یکی از تماشاگران حاضر در سالن از او درخواست میکند که پلیبک نخواند.
کنسرت اخیر گرشا رضایی
در پاسخ به این درخواست گرشا رضایی از فرد میپرسد آیا میدانی پلیبک چیست؟ و زمانی که با پاسخ مثبت این فرد مواجه میشود، جواب میدهد: «پسر خوبم، کوچولوی من، عمو، کلاس چندمی؟»
اما ماجرا به همینجا ختم نمیشود و چندین دقیقه بعد، گرشا رضایی توهین به مخاطب را شروع میکند و با دهن کجی و در آوردن ادای صدا و لهجه او، همان درخواست را تکرار میکند!
در دقایق پایانی کنسرت نیز این خواننده میگوید: «بعضیها میخواهند بگویند ما هم بلدیم، همین الان این فرد را بیاورم روی استیج و دو سوال از او بپرسم، ایزی لایف لازم میشود.» !
اصل قضیه این است که برای هر خوانندهای و یا هر سبکی از موسیقی وقتی شخصی بلیت کنسرت تهیه کرده است حق اوست که اجرای زنده را شاهد باشد.
پلیبک خواندن یعنی قطعه موسیقی قبلتر در استودیو ضبط شده و آن دوباره پخش میشود و خواننده به جای خواندن آن ادای آن را در میآورد یا اصطلاحا فقط لب میزند . (اجرایی مانند دابسمش که این روزها در شبکههای اجتماعی باب شده است.)
این تمهید در برنامههای تلویزیونی (مخصوصا برنامه زنده) بسیار رایج است به دلیل این که امکان دعوت از یک گروه کامل موسیقی را ندارند ( و البته در کشور ما نشان دادن ساز هم صورت نمیگیرد) و یا به هر دلیل دیگری ، فقط یک خواننده تنها میزود و قطعه ضبط شده از قبل را پخش کرده و او لب میزند.
حالت دیگری هم وجود دارد که تمام بخش موسیقایی قطعه ضبط شده و بخش وکال یا خواندن خواننده را ندارد و زمان پخش خواننده به شکل زنده بر روی آن قطعه موسیقی از قبل ضبط شده میخواند. (که در برخی کنسرتها از این مورد استفاده میشود).
حالت سوم این است که یک بخشی از قطعه یا برخی سازها ضبط شده و برخی دیگر هم زنده اجرا دارند و خواننده هم زنده میخواند. (این مدل هم در برخی کنسرتها باب است).
تشخیص این قضیه هم برای مخاطب حرفهای موسیقی بسیار ساده است مثلا صدای سازهایی در قطعه موسیقی شنیده میشود که آن ساز و یا نوازنده آن بر روی صحنه وجود ندارد یا صداسازیهای صورت گرفته است که معلوم است حاصل میکس و مسترینگ استودیویی است و این میکس در اجرای زنده اساسا امکان پذیر نمیباشد و …
اما یک نکته مهم این است که مخاطب به سالن کنسرت رفته است تا موسیقی زنده را بشنود، والا همان قطعات را میتواند در خانه خود گوش دهد. پلی بک شیوهای از اجرای کنسرت نیست، شاید هم بتوان گفت به نوعی کلاهبرداری است.
و اتفاقا لطف کنسرت به همین اجرای زنده است، این نفس به نفس شدن خواننده و مخاطبش برای هر دوی آنها تجربهای ویژه است که خاطره میسازد. بسیاری حوانندههای جهانی هستند که به لحاظ مادی هیچ احتیاجی به برگزاری کنسرت ندارند ولی باز کنسرت میگذارند، از پل مککارتنی بیتلز گرفته تا التون جان یا رولینگ استونز و …
بهترین اتفاق آن است که در کنسرتها از قبل اعلام شود که بخشی از موسیقی پلیبک است. حال مخاطب آزاد است که به چنین کنسرتی برود یا خیر؟ اگر هم برود دیگر اعتراضی به این رویه نخواهد داشت.
اما بدترین اتفاق این است که مخاطب را موجودی فرض کنی که از این قضایا سر در نمیآورد و اگر هم متوجه شد تلاشت را بر این بگذاری که لاپوشانی کنی و توضیح ندهی و حتی تحقیر و توهین کنی!
من که در سالن زاهدان نبودهام و نمی دانم تا چه حد اجرای گرشا رضایی پلی بک بوده و یا به چه شکلی پلیبک بوده، پس در باره آن حرفی ندارم، اما جواب خواننده به درخواست (درست یا غلط) مخاطب اصلا قابل قبول نیست.
این شخص که در سالن کنسرت حضور دارد بهرحال مخاطب توست، پس به سادگی میتوان جواب داد که اجرای ما پلیبک نیست و یا هست و یا هر جوابی که لازم است و … اما به جای این اتفاق شاهد تمسخر و تحقیر از طرف خواننده هستیم!
خواننده عزیز! به جای این حرفها و توهینها، صریح حرفت را بزن و جواب بده.
آن شخص به کنسرت شما آمده و به هر دلیلی این قضیه را مطرح ساخته ( از تئوری توطئه رقیبان و حسودان گرفته تا واقعا پلی بک بودن اجرای شما) لطفا به جای حاشیه رفتن به اصل موضوع بپرداز.
حال بعد از کنسرت زاهدان باز گرشا رضایی در یک کنسرت دیگر به آن اتفاقات و حاشیههای بعد واکنش نشان داده و این بار بدتر مدام میگوید: خاک بر سرتون! گرشا رضایی: «من جایی نمیروم؛ حالا هی داستان خالهزنکی درست کنید؛ خاک تو سرتون! خیلی زشت است که به سرمایههای فرهنگی کشور حمله می کنید و مینویسید پلیبک خواندن خواننده فلان، خوب کوری بیا بنشین گوش کن!»
به جای جواب صریح و با استدلال دوباره توهین و فرار رو به جلو!
خواننده محترم! اگر پلیبک کردی یا نکردی اصلا اهمیتی ندارد، این شکل از جواب دادن بیشتر از کارنامه موسیقایی، شیوه ادب و احترام شما را زیر سوال برد.
اگرچه برخی بر این اعتقادند وجود امثال ایشان برای پرورش لقمانهای امروزی ضرورتی است اما من فکر میکنم در همه احوال: “ادب مرد به ز دولت اوست” حال این دولت میتواند صدا باشد، قیافه، پول، دانش و …
اینجاست که پی میبریم استاد شجریان و همچنین همایون شجریان چگونه به چنین جایگاه رفیعی در میان جان و اندیشه مخاطبانشان دست یافتهاند. ترکیبی از ادب و احترام به مخاطب همراه با تسلط و دانش بر حرفه هنری.