مقدمه
زندگی مشترک زمانی سالمتر و رضایتبخشتر میشود که زوجها بتوانند میان دو گرایش مهم یعنی تعهد نسبت به خانوادههای خود و تمرکز بر رابطهشان به عنوان زن و شوهر، تعادلی منطقی برقرار کنند. یکی از چالشهای رایج، زمانی است که یکی از همسران (معمولاً مرد یا زن) بیش از حد به خانوادهاش وابسته میشود — چه از نظر زمانی، عاطفی یا مالی — و این وابستگی به خانواده، به زندگی مشترک فشار میآورد. این مقاله به سوال «چطور میتوان وابستگی همسر به خانواده را کاهش داد؟» پاسخ میدهد و ۸ راهکار کاربردی را با مثالهای ملموس ارائه میکند.
چرا وابستگی همسر به خانواده مسئلهساز میشود؟
وابستگی زیاد همسر به خانواده میتواند باعث شود که زن و شوهر احساس کنند رابطهشان درجه دو شده است؛ یا نادیده گرفته میشود، یا اولویت زندگی مشترک کاهش مییابد. در روانشناسی خانواده، این وضعیت با مفاهیمی همچون «ادغام بیش از حد خانواده» (enmeshment) و «تداخل مرزها» توصیف میشود، یعنی زمانی که همسر نتواند مرز منطقی بین رابطه زناشویی و رابطه با خانوادهاش برقرار کند. مشکلات ناشی از این حالت میتواند شامل کاهش احساس استقلال فردی، تضعیف رابطه زوجی، افزایش تعارض و حتی گسست رابطه شود.
۸ راهکار عملی برای کاهش وابستگی همسر به خانواده
۱. گفتوگوی مشترک درباره اولویتها
قبل از آنکه احساس شود مسئله بحرانی شده است، زن و شوهر باید با هم بنشینند و درباره آنچه برای هرکدام مهم است صحبت کنند: رابطهتان، خانوادهها، زمان آزاد، مرزها و انتظارات. مثلاً ممکن است بگویید: «میدانم خانوادهات برایت مهماند؛ ولی میخواهم وقتی با من هستی، تمرکزت روی ما باشد.»
ایجاد این گفتوگوها به تعریف مشترک از اولویتها کمک میکند.
۲. تعیین زمان و مرز مشخص برای دیدار با خانواده
یکی از راهکارهای مؤثر، تعیین عدد یا بازه زمانی مشخص برای دیدار یا تماس با خانواده همسر است. مثال: هر هفته یک بعدازظهر را به دیدار خانواده ایشان و هر جمعه شب را به زوجیتتان اختصاص دهید. این مرزهای زمانی به هر دو طرف کمک میکنند تا تمرکز رابطه را حفظ کنند.
مثال کاربردی: همسر و شما توافق میکنید که سه شب در هفته صرف “شمارهگیری برای تماس با خانواده” نشود مگر در شرایط اضطراری.
۳. تقویت هویت و استقلال فردی همسر
وابستگی بالا معمولاً زمانی اتفاق میافتد که فرد نقش مستقل و هویتی خاص برای خودش نداشته باشد. به همسرتان کمک کنید علایق، سرگرمیها، اهداف شخصی خود را دنبال کند. مثال: همسرتان هر دو هفته یک ساعت را صرف کلاس ورزشی یا نقاشی کند تا احساس کند خودش هم هویتی جدا از خانواده دارد.
۴. تشویق به تصمیمگیری مشترک در مسائل خانوادگی
گاهی وابستگی زیاد به خانواده ناشی از این است که همسر در تصمیمگیریهای مهم احساس نمیکند حق انتخاب دارد. بنابراین زن و شوهر باید تصمیماتی مانند تعطیلات، جابهجایی، مسافرت با خانواده، مالیات را با هم بگیرند. مثال: وقتی خانواده تصمیم میگیرد به شهر دیگری سفر کنند، شما و همسرتان با هم تصمیم بگیرید که «ما هم میرویم» یا « را نرویم و خودمان بمانیم».
۵. مشخص کردن مرز احساساتی
مرزهای عاطفی بخش مهمی از کاهش وابستگی محسوب میشوند. اگر خانواده همسر مرتباً انتظار دارد همسر شما همیشه در دسترس باشد، این میتواند فشار ایجاد کند. مثالی از مرزگذاری: «وقتی با من هستی، موبایل تماسهای خانوادگی خاموش است؛ بعد از ساعت ۹ شب». این کار به رابطه شما ارزش و اولویت میدهد.
۶. حمایت از رابطه زوجی در برابر فشار خانواده
گاهی خانواده همسر، بدون قصد خاصی، وارد رابطه زوجی میشوند و نقشهایشان را دستکم میگیرند یا به آنها فشار میآورند. در این شرایط سمت زوجی باید متحد عمل کند. مثال: در شرایطی که خانواده تصمیم گرفتهاند یک تصمیم بزرگ برای زندگی همسرتان بگیرند (مثل جابهجایی شغلی)، شما و همسرتان با هم مقابل این تصمیم قرار بگیرید و مشترکاً به خانواده توضیح دهید که لازم است تصمیم با نظر هر دو گرفته شود.
۷. مراجعه به مشاور زوج یا خانوادگی
اگر حس میکنید وابستگی به خانواده بسیار شدید شده و خودتان یا همسرتان نمیتوانید آن را مدیریت کنید، مشاوره زوجی یا خانوادگی میتواند کمککننده باشد. مشاور میتواند چگونگی تعیین مرزها، تقویت استقلال و تعادل میان «خانواده اصل» و «خانواده تشکیلشده» را آموزش دهد.
مثال: زوجی که دائماً با دخالت والدین همسر در زندگیشان مواجهند، در جلسه مشاوره یاد میگیرند که چه زمانی وارد نشوند و چگونه درخواست خود را به والدین مطرح کنند بدون ایجاد تنش.
۸. بازبینی و تداوم تغییر
هر تغییر رابطهای نیاز به زمان دارد و باید به صورت مستمر بررسی شود. مثالی: پس از سه ماه، با هم بنشینید و ارزیابی کنید که آیا دیدارهای خانوادگی بیش از حد شده یا نه؟ آیا گفتگوها و تماسها به سلامت رابطهتان آسیب زدهاند؟ اگر بله، شرایط را بازبینی کنید و مرزهای جدید را تنظیم نمایید.
جمعبندی
وابستگی شدید همسر به خانواده ممکن است به رابطه زوجی لطمه بزند، اما با مدیریت هوشمندانه و تعیین مرزهای سالم، میتوان این وضعیت را به تعادلی سازنده تبدیل کرد. کلید ماجرا در گفتگو، تعیین مشترک اولویت، استقلال فردی و حمایت دوطرفه از رابطه است.
اگر شما هم با چنین معضلی مواجهید، از همین امروز یکی از راهکارهای بالا را امتحان کنید و تأثیرش را در زندگی مشترک خود ببینید.
اگر تجربهای در این زمینه دارید یا راهکار خاصی را آزمودهاید، خوشحال میشویم آن را در بخش نظرات با ما و دیگر خوانندگان ایرانیکام به اشتراک بگذارید.
دیگران می خوانند: