زندگی اولیه و تحصیلات عباس جمشیدیفر
عباس جمشیدیفر در تهران به دنیا آمد. نام پدر او «هادی» است و به گفته خودش، شوخطبعی و ذوق واکنشهای بامزه را از پدر به ارث برده است. او از ۱۵ سالگی به صورت جدی به بازیگری علاقهمند شد و همانند بسیاری از هنرمندان، دورههایی را در آموزشگاه استاد سمندریان گذراند. شروع جدی او با تئاتر در سال ۱۳۷۷ رقم خورد؛ مسیری که همزمان با علاقهمندی به نوشتن نمایشنامه همراه بود.
از نظر تحصیلی، عباس جمشیدیفر دیپلم کامپیوتر و کارشناسی رشته تئاتر دارد. علاقه او به موسیقی ایرانی نیز از سالهای نوجوانی شکل گرفت؛ در دوره راهنمایی، با هدیه پدرش سنتور را آغاز کرد و به مرور در نوازندگی این ساز مهارت پیدا کرد. او بارها اشاره کرده که اگر بار دیگر متولد میشد، شاید رهبری ارکستر را برمیگزید.
عباس جمشیدی فر اصالتا اهل کجاست؟
او متولد تهران است ، نام پدرش هادی است و از اصالت خانوادگی اش چیزی نگفته است.
علاقه به تئاتر از نوجوانی
از ۱۵ سالگی به بازیگری علاقمند شد تا اینکه به آموزشگاه استاد سمندریان رفت و در نهایت با تئاتر در سال ۱۳۷۷ وقتی ۱۷ ساله بود بصورت جدی شروع کرد.
عباس جمشیدی فر در جلوی دوربین
در سال ۱۳۸۶ درحالی که ۲۷ سالش بود با سریال «روزگار خوش حبیب آقا» به کارگردانی مهدی مظلومی و نویسندگی سعید آقاخانی وارد قاب تلویزیون شد.
ایشان سپس در نوروز ۸۷ در مجموعه «پیامک از دیار باقی» سیروس مقدم بازی کرد.
شهرت عباس جمشیدی فر در سینما
او که در مجموعه تلویزیونی روزگار خوش حبیب آقا چهره خود را به مردم نشان داد ، در نهایت بازی در مجموعه تلویزیونی سه دونگ سه دونگ که در ماه رمضان از شبکه تهران پخش شد سکوی پرتاب او بود.
او تاکنون در پنج کار سینمایی هم بازی کرده که اولین آن در سال ۱۳۸۶ بنام فیلم «دیوار» بود که گلیشفته فراهانی هم حضور داشت.
وضعیت ازدواج و همسر عباس جمشیدی فر + طلاق
عباس جمشیدی سال ها پیش با خانم فریبا امینیان از بازیگران تئاتر ازدواج کرد اما این زندگی بدون داشتن فرزندی در نهایت به جدایی و طلاق ختم شد.
عباس جمشیدی فر اصالتا اهل کجاست؟
او متولد تهران است ، نام پدرش هادی است و از اصالت خانوادگی اش چیزی نگفته است.
از ۱۵ سالگی به بازیگری علاقمند شد تا اینکه به آموزشگاه استاد سمندریان رفت و در نهایت با تئاتر در سال ۱۳۷۷ وقتی ۱۷ ساله بود بصورت جدی شروع کرد.
کمدی را مدیون پدرم هستم
فکر میکنم اگر الان هرچی از کمدی دارم به گذشته و به پدرم بر می گردد.
ایشان همیشه برای موضوعات مختلف ری اکشن های عجیبی داشتند که در کل فامیل بعنوان یک شخص باحال ، جذاب و بگو بخند معروف بود.
به گفته عباس جمشیدی فر، یکی از خصوصیات بدی که وی دارد، کنترل نکردن عصبانیتش است و نمی تواند زمانی که عصبانی می شود، خودش را کنترل کند. اما یک خصوصیت مثبت دارد، آن هم به قول خودش: مثل بابام که همه میگفتند چقدر با حاله و جذاب و شوخ طبعه، منم مثل او همین قضیه را دارم.
این بازیگر با استعداد، قبلا از فوبیای تاریکی داشته، اما به گفته خودش روی این ضعف کار کرده و خوب شده است! او در این زمینه گفته است: اما ترس هایی هست که آدم را اذیت می کند مثل ترس از آینده که به نظرم یک نقص است، زیرا آدم حال را فراموش می کند. بعضی مواقع هم تر از دست دادن عزیزان هم هست که می تواند تلخ و عذاب آور باشد که هیچ وقت دوست ندارم این اتفاق بیافتد.
علاقه به نقش جدی
بیشتر نقش هایی که عباس جمشیدی فر در تئاتر داشته است جدی بوده اند ،اما ورود او به تلویزیون با سریال کمدی بود و در حال حاضر تقریبا همه کارهای این بازیگر کمدی هستند.
او در این زمینه گفته است: بسیار علاقه دارم به کار کمدی و این را هم بگویم که کار طنز به شدت سخت است به نقش جدی هم علاقه مندم و دوست دارم که حتما نقش جدی را تجربه کنم.
علاقه به نویسندگی
عباس جمشیدی فر نوشتن را خیلی دوست دارد و یکی دو فیلمنامه هم نوشته است؛ وی در این باره گفته است: بالاخره هر آدمی در یک برهه از زمان یک سری دغدغه هایی دارد که ما به زبان عامیانه اسمش را چاله چوله می گذاریم و این چاله ها باید پر شده تا آرامشی نسبی حاکم شود تا فرد بتواند کار دیگری بکند؛ الان دارم تلاشم را می کنم برای نوشتن چون خیلی دوست دارم، کمی از دوستان نویسنده یاد گرفتم و شاید چند فیلمنامه خیلی خوب بنویسم
ورود عباس جمشیدی فر به رادیو
او در سال ۹۱ – ۹۲ از طریق همکار قدیمی اش، میثم عبدی وارد رادیو شد؛ جمشیدی فر در رابطه با تجربه رادیویی خود گفته است: آدم وقتی پشت آن میکروفن حضور دارد احساس می کند تمام دنیا آن میکروفن است.
نقشهای مهم و سکوهای پرتاب عباس جمشیدی فر
نقطه عطف تلویزیونی او «سه دونگ سه دونگ» بود؛ مجموعهای که در ماه رمضان از شبکه تهران پخش شد و بهنوعی سکوی پرتاب این بازیگر محسوب میشود. او در این سریال، در کنار بازیگران شناختهشده، توانست لحن کمدی خود را تثبیت کند و با مخاطبان عام ارتباط بگیرد.
از دیگر نقشهای بهیادماندنی، حضور در «بچه مهندس» است؛ جایی که او در نقش «کریم فرجام» (سرایدار پرورشگاه) ظاهر شد و با ارائه شخصیتی صمیمی، وجه انسانی و طنز ملایمی را در کنار روایت دراماتیک سریال به نمایش گذاشت. این نقش بهطور گسترده در ذهن مخاطبان نقش بست.
عباس جمشیدیفر در «زخم کاری» جلوهای متفاوت از توانایی خود را نشان داد. او با بازی در نقش «اخوان» چهرهای جدیتر از خود ارائه کرد و به روایت منابع، در آستانه چهلسالگی، پختگی و قدرتش در بازیگری را به رخ کشید. این تجربه برای مخاطبانی که او را بیشتر با نقشهای طنز میشناختند، یادآور سابقه تئاتری و توان او در نقشهای غیرکمدی بود.
نمایش خانگی؛ از «زخم کاری» تا «جوکر» و «اجل معلق»
«زخم کاری» به عباس جمشیدیفر فرصت داد تا از قاب جدی ایفای نقش کند و وجه دیگری از تواناییهایش را به نمایش بگذارد. در مقابل، «جوکر» میدان بازی و بداههپردازی کمدی بود؛ او در فصل دوم، با هنرمندانی، چون وحید آقاپور، ایمان صفا، هومن برقنورد، شهرام قائدی، سپند امیرسلیمانی، آرش نوذری و بهنام تشکر همبازی شد. با اجرای سنتور و فضاسازیهای خلاقانه (از جمله همراهی ایمان صفا در یک موقعیت نمایشی)، لحظات خندهدار و جذابی ساخت. هرچند بار اول کارت زرد گرفت و برای ماندن به «جوکر تایم» متوسل شد، اما همان «جوکر تایم» به نقطه اوج شوخیها تبدیل شد.
در آثار اخیر شبکه نمایش خانگی، بازی در «داریوش»، «قطب شمال» و «اجل معلق» نیز به چشم میخورد. در «اجل معلق»، فضای کمدی-فانتزی اثر، امکانی برای ایجاد موقعیتهای خندهدار فراهم میکند و زوجهای کمدیِ پذیرفتنی نزد مخاطبان، بار دیگر مورد توجه قرار میگیرند.
زندگی شخصی و همسر و فرزند عباس جمشیدیفر
عباس جمشیدیفر سالها پیش با فریبا امینیان (بازیگر تئاتر) ازدواج کرد که این ازدواج بدون داشتن فرزند، در نهایت به طلاق انجامید. بنا بر برخی گزارشها، او در سالهای اخیر دوباره ازدواج کرده و منابعی نیز از ازدواج دوم او در سال ۱۴۰۱ یاد کردهاند. او در مناسبتهایی همچون روز مادر، با انتشار یادداشتهای احساسی در صفحهاش، ارادت خود را به خانواده ابراز کرده و از مادرش با بیانی شاعرانه یاد کرده است.
او علاقهای به فضای مجازی ندارد و تصریح کرده که با وجود فشار عرفی برای داشتن صفحه، این فضا را نمیپسندد. با این حال، صفحهاش را حذف نکرده است. از نظر روحی، از «ترس از تاریکی» عبور کرده، اما از «ترس از آینده» و «ترسِ از دست دادن عزیزان» به عنوان دغدغههای آزارنده نام برده است.
در بیوگرافی عباس جمشیدی فر، موسیقی ایرانی و سنتورنوازی جایگاه ویژهای برای او داشته و درباره نقش پدر در این مسیر بارها صحبت کرده است. همچنین به نوشتن علاقهمند است و از نگارش یکی دو فیلمنامه در سالهای گذشته گفته و تأکید کرده که دوست دارد این مسیر را با یادگیری از دوستان نویسنده دنبال کند.
نکات کمتر گفتهشده عباس جمشیدیفر از نگاه مخاطبان
دادههای منتشرشده درباره شخصیت و علایق عباس جمشیدیفر در گفتوگوها و گزارشها، تصویری انسانی و واقعبینانه از این هنرمند ارائه میکند. گزیدهای از این نکات:
شوخطبعی و واکنشهای بامزه در خانواده، الهامبخش ورود به کمدی بوده است.
نوازندگی سنتور را از نوجوانی آغاز کرده و گوش موسیقاییاش به موسیقی سنتی ایران عادت دارد.
به نوشتن علاقه دارد و چند فیلمنامه نوشته و در تلاش است این مسیر را ادامه دهد.
ورود به رادیو در سالهای ۹۱–۹۲ تجربهای لذتبخش بوده؛ «وقتی پشت میکروفن هستی، کل دنیا همان میکروفن است».
فضای مجازی را نمیپسندد، اما صفحهاش را حذف نکرده است.
از نظر خلقوخو، روی کنترل خشم کار کرده و میکوشد بیجهت عصبانی نشود.
فیلمها و سریالهای شاخص عباس جمشیدیفر
سینما
- تورنادو(۱۳۹۷)
- زیرنظر (۱۳۹۷)
- دمسرخها (۱۳۹۶)
- شیپورچی(۱۳۹۳)
- خروس جنگی (۱۳۸۶)
- دیوار (۱۳۸۶)
تلویزیون
- دوقلوها (مجموعه تلویزیونی)
- پیامک از دیار باقی (مجموعه تلویزیونی)
- بزنگاه (مجموعه تلویزیونی)
- عید امسال (مجموعه تلویزیونی)
- خانه اجارهای (مجموعه تلویزیونی)
- باغ شیشهای (مجموعه تلویزیونی)
- بیدار باش (مجموعه تلویزیونی)
- پنج دری (مجموعه تلویزیونی)
- آقا و خانم سنگی (مجموعه تلویزیونی)
- سه دونگ، سه دونگ (مجموعه تلویزیونی)
- شهرک جیم (مجموعه تلویزیونی)
- آقای مدیر (مجموعه تلویزیونی)
- هفت سنگ (مجموعه تلویزیونی)
- بچه مهندس ۱ (مجموعه تلویزیونی)
- بچه مهندس ۲ (مجموعه تلویزیونی)
- بچه مهندس ۳ (مجموعه تلویزیونی)
- آخر خط (مجموعه تلویزیونی)
- بچه مهندس ۴ (مجموعه تلویزیونی)
نمایش خانگی
- جوکر (۱۴۰۰)
- شبهای مافیا (۱۴۰۰)
- زخم کاری (۱۴۰۰)
- موچین (۱۳۹۹)
- ریکاوری (۱۳۹۸)
اجراها
- بازی در نمایش کجا میری اکبر آقا «به کارگردانی» حامد شیدایی؛ تهران (جشنواره دفاع مقدس)؛ ۱۳۷۹
- بازی در نمایش خیابانی چنان دل کندم از دنیا «به کارگردانی» جواد عزتی ؛ تهران، جشنواره فجر؛ ۱۳۷۹
- بازی در نمایش دختر انار «به کارگردانی» بابک توسلی؛ همدان، جشنواره کودک؛ ۱۳۸۰
- نگارش و کارگردانی نمایش خیابانی حراج ؛ تهران (جشنواره باران)؛ ۱۳۸۰
- مدیر اجرایی در نمایش عروس جنگ «به کارگردانی» عقیل تقیزاده؛ تهران، جشنواره دفاع مقدس؛ ۱۳۸۰
- بازی در نمایش ساحره سوزان «به کارگردانی» مهلقا باقری ؛ تهران، تالار اصلی مولوی؛ ۱۳۸۱
- بازی در نمایش خیابانی مهمانی و سپاسگزاری «به کارگردانی» سوسن رحیمی ؛ تهران، جشنواره فجر؛ ۱۳۸۱
- بازی در نمایش عباس «به کارگردانی» حسین محباهری ؛ تهران، تئاترشهر، تالار نو؛ ۱۳۸۲
- بازی در نمایش خیابانی دنکیشت «به کارگردانی» عقیل تقیزاده ؛ تهران، جشنواره فجر؛ ۱۳۸۲
- بازی در نمایش آدمها «به کارگردانی» جواد عزتی تهران، جشنواره طلوع؛ ۱۳۸۳
- بازی در نمایش بروشور «به کارگردانی» حامد شیدایی ؛ تهران، جشنواره دانشجویی؛ ۱۳۸۳
- بازی در نمایش هوراشیو «به کارگردانی» وحید نفر ؛ تهران، تالار اصلی مولوی؛ ۱۳۸۴
- بازی در نمایش حلاج «به کارگردانی» سیاوش طهمورث ؛ تهران، تئاترشهر، تالار قشقایی؛ ۱۳۸۴
- بازی در نمایش آندورا «به کارگردانی» میثم عبدی ؛ تهران، تالار اصلی مولوی؛ ۱۳۸۴
- بازی در نمایش پسر عموها «به کارگردانی» جواد عزتی ؛ تهران، تالار سنگلج؛ ۱۳۸۴
- مدیر اجرایی در نمایش یادداشتهای روزانه یک دیوانه «به کارگردانی» مهرداد هنرمند؛ تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۴
- بازی در مجموعه تلویزیونی «قصههای تهرانی» به کارگردانی «امیرحسین قهرایی»؛ شبکه ۵؛ ۱۳۸۵ – ۱۳۸۴
- بازی در مجموعه تلویزیونی «مترسک» به کارگردانی «شیوا درویش»؛ شبکه جام جم؛ ۱۳۸۵
- بازی در مجموعه تلویزیونی «مهمان خارجی» به کارگردانی «محمد درمنش»؛ شبکه ۱؛ ۱۳۸۵
- بازی در نمایش «جولیوس سزار» به کارگردانی «مسعود دلخواه»؛ تهران، تالار مولوی.
- دریافت جایزه اول بازیگری برای بازی در نمایش «چنان دل کندم» به کارگردانی «جواد عزتی» از جشنواره فجر؛ ۱۳۷۹
- دریافت جایزه دوم بازیگری برای بازی در نمایش «دختر انار» به کارگردانی «بابک توسلی» از جشنواره سراسری کودک؛ ۱۳۸۰
- دریافت جایزه سوم بازیگری برای بازی در نمایش «دن کیشوت» به کارگردانی «عقیل تقیزاده» از جشنواره فجر؛ ۱۳۸۲
- دریافت جایزه سوم بازیگری برای بازی در نمایش «آندورا» به کارگردانی «میثم عبدی» از جشنواره دانشجویی فجر.
دیگران می خوانند: